RSS
خانه شناسنامه www.dardasarsaz.yahoo.com مدیریت وبلاگ من موضوعات وبلاگ من درباره من لوگوی وبلاگ من اشتراک در خبرنامه
لینک دوستان من اوقات شرعی مطالب بایگانی شده پاییز 1385 تابستان 1385 وضعیت من در یاهو یــــاهـو |
نا آشنا
نویسنده: حجت دادور(یکشنبه 85/7/16 ساعت 6:0 عصر) باز هم قلبی به پایم اوفتاد باز هم چشمی به رویم خیره شد باز هم درگیر و دار یک نبرد عشق من بر قلب سردی چیره شد باز هم از چشمه ی لبها ی من تشنه ای سیراب شد٫سیراب شد باز هم در بستر آغوش من رهرویی در خواب شد٫در خواب شد بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز خود نمی دانم چه می جویم در او عاشقی دیوانه میخواهم که زود بگذرد از جاه و مال و آبرو او شراب بوسه می خواهد ز من من چه گویم قلب پر امید را او به فکر لذت و غافل که من طالبم آن لذت جاوید را من صفای عشق می خواهم از او تا فدا سازم وجود خویش را او تنی می خواهد از من٫آتشین تا بسوزاند در او تشویش را او به من می گوید ای آغوش گرم مست نازم کن٫که من دیوانه ام من به او می گویم ای نا آشنا بگذر از من٫من تو را بیگانه ام آه از این دل٫آه از این جام امید عاقبت بشکست و کس رازش نخواند چنگ شد در دست هر بیگانه ای ای دریغا٫کس به آوازش نخواند
|